بدتر از "رفتن"
گندي است كه انسانها به "باور" يكديگر مي زنند..
aliye
damet garm
رفتي ز ديده ام كه كني ترك جان من
داني كه نيست كار جدائي به راه من
مرغي كه با ل و پرش را تو چيد ه اي
پرواز او ز بام خود بر بام دگرشنيده اي
گل را خزان گرفته و بلبل شكسته بال
افسرده باغبان كه نداند زبان گل
دارم عجب ز گردش اين چند روز عمر
گه گرم سازو باده و گه غم فزون فزون
شما شاعر هستيد
وب شما عليه من كه خيلي خوشم امد
سلام وبلاگتون خيلي جالب است اينو از ته دل مي گم
اگه به من هم يه سري بزني ممنون مي شم .
به اميد ديدار دوباره
وبلاگ قشنگي داري اميد وارم موفق باشي به ما هم سر بزن خوشحال ميشيم
سلام دوست خوبم
من تصميم گرفتم روزانه به كساني كه لينكشونو توي وبلاگم داده ام سر بزنم و مطالبشونو بخونم
البته من نه تنها لينك شما رو داده ام بلكه لوگوي شما رو هم داده بودم
اما خوب اگه اجازه بفرماييد لوگوي شما رو خذف ميكنم
و فقط لينكتونو ميدم البته شما هم همين كارو كردين
در گذرگاه زمان خيمه شب بازي دهر روزها ميگذرند عشق هاميميرند رنگها رنگ دگر ميگيرند و فقط خاطره هاست كه چه تلخ و شيرين دست ناخورده به جاي مي مانند زندگي شوق تمناي همين خاطره هاست
دوست داشتي يه سري هم به من بزن