• وبلاگ : .:::غروب عشق:::.
  • يادداشت : خداي آرزوها كيست؟
  • نظرات : 2 خصوصي ، 20 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    يک شبي مجنون نمازش را شکست.

    بي وضو در کوچه ي ليلا نشست...

    عشق، آن شب مست مستش کرده بود...

    فارغ از جام الستش کرده بود...

    گفت: يا رب! از چه خوارم کرده اي؟ بر صليب عشق دارم کرده اي؟ خسته ام زين عشق، دل خونم نکن... من که مجنونم، تو مجنونم نکن... مرد اين بازيچه ديگر نيستم... اين تو و ليلاي تو. من نيستم!

    گفت: اي ديوانه! ليلايت منم... در رگت پيدا و پنهانت منم... سالها با جور ليلا ساختي... من کنارت بودم ونشناختي!