يک شبي مجنون نمازش را شکست.
بي وضو در کوچه ي ليلا نشست...
عشق، آن شب مست مستش کرده بود...
فارغ از جام الستش کرده بود...
گفت: يا رب! از چه خوارم کرده اي؟ بر صليب عشق دارم کرده اي؟ خسته ام زين عشق، دل خونم نکن... من که مجنونم، تو مجنونم نکن... مرد اين بازيچه ديگر نيستم... اين تو و ليلاي تو. من نيستم!
گفت: اي ديوانه! ليلايت منم... در رگت پيدا و پنهانت منم... سالها با جور ليلا ساختي... من کنارت بودم ونشناختي!
salam apam bia
سلام دوست خوب وعزيزمن خسته نباشي دريك جمله:
تولدت مبارك
دكتر رحمت سخني از مركز آموزشي درماني امام خميني (ره)
اروميه مركز هميشه سرسبز وغيور آذربايجان غربي AZERBAIJAN
rs272@yahoo.com
سلام
خوبي
خيلي زيبا بود
وبلاگ زيبايي داريد
من شما رو لينک کردم
ميتونيد ببينيد
بي زحمت منو بانام (هم خاطره)لينک کنيد
تا بعد باي[گل]